۱۳۹۱ مهر ۱۳, پنجشنبه

این داستان از معلممان است و از وبلاگ lidingo.blogfa.com کپی شده است.

این روزها لیدینگو، با تغییر رنگ برگ های درختان زیباتر شده و هوا با بارانهای ملایم هر از گاه، تازگی و لطافت خاصی یافته است.این فرصت را مناسب دیدیم تا با کمک بچه های کلاس کلکسیونی از برگ های رنگارنگ پاییز تهیه کنیم. منطقه کنار مدرسه حالتی جنگل مانند دارد و به آنجا که رسیدیم بچه ها با ذوق و شوق فراوان دست به کار شدند.








 

طی جستجو صبا قارچ خوشرنگ و زیبایی پیدا کرد !کمی آن طرف تر حسنی (حسنا) قارچ دیگری و هر چه جلوتر رفتیم قارچ های متنوع تری دیده شد.بچه ها با دیدن قارچ های مختلف کلا از حال و هوای جمع کردن برگ بیرون آمدند...«روزی نگر که طوطی جانم سوی لبت ، بر بوی پسته آمد و بر شکر اوفتاد! »

























خلاصه کلام اینکه علیرضا ، صبا ، حسنی و محدثه کلی قارچ های مختلف کندند و توی نایلون ریختند و به مدرسه آوردند. چون زنگ تفریح بود از بچه های دیگر مدرسه می خواستند تا دستاورد یک ساعته شان را ببینند که با تشکیل یک نمایشگاه کوچک روی میز این کارو انجام دادند.



 

پاييز در سوئد